جاهای خالی

جاهای خالی ما با رویاهایمان پر می شود

جاهای خالی

جاهای خالی ما با رویاهایمان پر می شود

* مسافر قطاری هستم که هیچ ایستگاهی ایستگاه من نیست.
* تعادل را دوست دارم، چه در ترازوهای کفه ای چه الاکلنگ‌ بچه ها.
* به روح ایمان دارم و اینکه می تواند روشن و شفاف باشد.
* چیزهای ساده را دوست دارم: مثل مدادتراش، دوچرخه و ساعت شنی

مدادرنگی های شکسته بر آسمانی سفید زندگانی

شنبه, ۱ مرداد ۱۴۰۱، ۱۱:۳۱ ق.ظ

یه افسانه ی قدیمی هست، میگه درخت ها تنها ترین موجودات دنیان، اونا حتی اگه عاشق هم دیگه بشن، بازم به هم دیگه نمی رسن‌ و نمیتونن‌ همدیگه رو بغل کنن‌. یبار درخت رفت پیش خدا گلایه کرد از تنهایی هاش‌ و خدا هم گفت: من کاری میکنم ازین به بعد همه ی کساییکه‌ عاشق هم میشن‌ بیان پیش تو و تو هیچ وقت تنها نمیمونی‌. ازون موقع لک لک ها وقتی عاشق شدن رفتن رو درخت لونه ساختن، سنجاب ها روی درخت هم دیگه رو بغل کردن و قناری ها برای همدیگه آواز خوندن. قدیما هرکسی که عاشق میشد، عشقشو‌ ورمیداشت، میرفتن زیر یه درخت‌ همدیگه رو می بوسیدن‌ و یه روبان قرمز به درخت می بستن‌. اینطوری درخت تنهایی رو از اونا‌ می گرفت و عشقشون‌ رو همیشگی می کرد‌.

از وقتی ترلان رفت، من هرکسی رو که دیدم عاشقه، بهش گفتم یه درخت قدیمی پیدا کنین، زیرش همدیگه رو ببوسین و یه روبان قرمز بهش ببندین.  درخت ها موجودات مقدسی ان... از زمین وصل میشن به خدا‌. حتمن به درخت بسپارین‌ که مواظب عشقتون‌ باشه‌. من اگه این افسانه رو قبلا شنیده بودم، همه ی روبان های قرمز‌ دنیا رو به همه ی درختا می بستم؛ مانیل میگه: چرا بعضی وقتا زل میزنی یجا‌. میگم: اون وقت ها یعنی اینکه یاد ترلان افتادم. میگه: مرور کردنِ اون برات خوب نیست؛ نه اشتهایی برات مونده و نه اشتیاقی برای کارهای جدید‌. من انکار کردم ولی مانیل گفت: یه نگاه به پلی لیستِ گوشیت بندازی‌ میفهمی من چی میگم.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی