جاهای خالی

جاهای خالی ما با رویاهایمان پر می شود

جاهای خالی

جاهای خالی ما با رویاهایمان پر می شود

* مسافر قطاری هستم که هیچ ایستگاهی ایستگاه من نیست.
* تعادل را دوست دارم، چه در ترازوهای کفه ای چه الاکلنگ‌ بچه ها.
* به روح ایمان دارم و اینکه می تواند روشن و شفاف باشد.
* چیزهای ساده را دوست دارم: مثل مدادتراش، دوچرخه و ساعت شنی

و شبی به آخرین قطره هایش نزدیک

دوشنبه, ۱۵ آذر ۱۴۰۰، ۰۲:۲۴ ق.ظ

شده ام کسی که شب ها را با قدم هایی آرام در خیابان ها قدم می زند، خش خش آخرین برگ های پاییز را گوش می دهد. از جلوی کافه ها رد می شوم، بوی قهوه آنقدر میپیچد‌ که خفگی به سراغ آدم بیاورد‌. چند نفر سیگار می کشند و چند نفر آخرین بازمانده ی احساسشان را برای همدیگر خرج می کنند‌. من یاد آن روزها می افتم و فکر میکنم تو باید با کسی که عاشقش‌ هستی همین پاییز باشی؛ برایش بباری و گرمای شب هایش باشی برای لحظه های سرد‌.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی