جاهای خالی

جاهای خالی ما با رویاهایمان پر می شود

جاهای خالی

جاهای خالی ما با رویاهایمان پر می شود

* مسافر قطاری هستم که هیچ ایستگاهی ایستگاه من نیست.
* تعادل را دوست دارم، چه در ترازوهای کفه ای چه الاکلنگ‌ بچه ها.
* به روح ایمان دارم و اینکه می تواند روشن و شفاف باشد.
* چیزهای ساده را دوست دارم: مثل مدادتراش، دوچرخه و ساعت شنی

ذره ای شوق روی تصویر قاصدکی‌ در نور

دوشنبه, ۲۷ تیر ۱۴۰۱، ۰۳:۵۷ ق.ظ

اما لحظه ای که روبروی هم نشستیم‌ و من آفوگاتو یا گلاسه ام را هم می زنم، اگر آسودگی در نگاه تو نشسته باشد و من یکی از داستان هایم را که معمولا کتابفروشیِ نبات است را تعریف بکنم، قصه ی من با تو شروع می شود‌. اگر مدتی گذشت و تو از کتابفروشی نبات، یخبندانِ کوه سهند، انشاهای کلاس پنجم و ماجرای مصطفی، چیزی نشنیده باشی، حتمن تو را باور نکرده ام و این یعنی من به تنهایی ام کشیده می شوم و هرروز بیشتر گم می شوم‌. 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی