جاهای خالی

جاهای خالی ما با رویاهایمان پر می شود

جاهای خالی

جاهای خالی ما با رویاهایمان پر می شود

* مسافر قطاری هستم که هیچ ایستگاهی ایستگاه من نیست.
* تعادل را دوست دارم، چه در ترازوهای کفه ای چه الاکلنگ‌ بچه ها.
* به روح ایمان دارم و اینکه می تواند روشن و شفاف باشد.
* چیزهای ساده را دوست دارم: مثل مدادتراش، دوچرخه و ساعت شنی

من رگ سنگ های خیس لب رود

دوشنبه, ۶ مهر ۱۳۹۴، ۱۱:۴۷ ب.ظ

اینکه شب می شود و هر کسی دنبال تنهایی های خودش میرود، معرکه ترین چیز این دنیاست. من رادیو گوش میکنم. برنامه های کنکور که آنجا دارند با اشتیاق مادرانه ای بچه ها را به درس خواندن تشویق میکنند و دو سه تا مدرس رادیوای زیست و زبان و دیفرانسیل درس می دهد ، به طور خیره کننده ای آرام بخش است. نمی شود تعریفش کرد. مثل شب های سنگفرش خودمان.لابد الان تک و توکی ماشینشان را جلو بستنی فروش هایش پارک کرده اند و دارند اسکوپ های فرق دارشان را لیس می زنند. برای من هم شب شده و رادیو گوش می دهم و به بحران های بیست و پنج سالگی ام نگاه میکنم که دارد مثل هوای همین شهر بالا و پایین می شود. من؟ من یکهو با تجربه هایی چشم تو چشم شدم که تا چند وقت پیش فقط مثل رویای پلیس شدن بچه ها، با یک عینک آفتابی از دور تماشایشان می کردم.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی