جاهای خالی

جاهای خالی ما با رویاهایمان پر می شود

جاهای خالی

جاهای خالی ما با رویاهایمان پر می شود

* مسافر قطاری هستم که هیچ ایستگاهی ایستگاه من نیست.
* تعادل را دوست دارم، چه در ترازوهای کفه ای چه الاکلنگ‌ بچه ها.
* به روح ایمان دارم و اینکه می تواند روشن و شفاف باشد.
* چیزهای ساده را دوست دارم: مثل مدادتراش، دوچرخه و ساعت شنی

لحن سنگین خداحافظی چشمهایت

شنبه, ۱۳ آذر ۱۳۹۵، ۰۶:۲۱ ب.ظ

نگرانم نباش! زیاد طول نمی کشد... دو سه روزه حالم خوب می شود. شاید کمی هم بیشتر... چیزی نیست. قبل تر از ماها چه غم هایی را که فراموش نکردند. مگر همین چند سال پیش جنگ نبود؟ مگر آنقدر بی رحم نبود که حتا قربانی هایش را هم انتخاب نمیکرد؟ چند روز پیش لب ِ ریل قطار نشستم. ایستگاه ِ متروکه اش دیده می شد. اما خیلی دور بود. به خودم گفتم می شود فراموش کرد. می شود کمتر درد کشید. چقدر باید دل آدم وقتی گرگ و میش ِ غروب شروع می شود ، مثل ِ پازلی که اخرین قطعه ش گم شده، مطرود بماند. 

نظرات  (۲)

  • اینجانب ..
  • نگاه سنگین ادما رو بیخیال وگرنه برات زندگی نمیمونه
    سنگینی همان چشم هایت 
    در من شگفته گلی است 
    که شروع به عشق میکند 
    و لپ هایم از خجالت گل می اندازد
    من سنگینی نگاهت را دوست میدارم

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی