جاهای خالی

جاهای خالی ما با رویاهایمان پر می شود

جاهای خالی

جاهای خالی ما با رویاهایمان پر می شود

* مسافر قطاری هستم که هیچ ایستگاهی ایستگاه من نیست.
* تعادل را دوست دارم، چه در ترازوهای کفه ای چه الاکلنگ‌ بچه ها.
* به روح ایمان دارم و اینکه می تواند روشن و شفاف باشد.
* چیزهای ساده را دوست دارم: مثل مدادتراش، دوچرخه و ساعت شنی

حتی دود این سیگار با طعم تمشک‌ و بلوبری‌ هم دوست داشتنی است‌. رنگ بسته اش هم؛ ترکیب بنفش و ارغونی‌ است که با پرسپکتیو‌ عجیبی کهکشان را نشان میدهد‌. کهکشان شبیه خوشبختی است. هرکسی محو تماشایش می شود و دلش میخواهد آن را کشف کند‌. اما کهکشان کشف کردنی نیست؛ چون داری آنرا زندگی میکنی‌ و کهکشان‌ های دیگر آنقدر دورند‌ که نتوانی‌ خیالش را هم ببینی. آدم ها فکر میکنند‌ خوشبخت خواهند شد‌. عشق ها و ازدواج هایشان، رشته و شغل ها و انتخاب هایشان‌ را طوری میچینند‌ که خوشبخت شوند‌. میبینی عشق ها را؟ عجیبند‌. زود تمام می شوند‌. مثل ماهی های آخر سال که تا آخر فروردین میمیرند‌. هرچقدر هم قرمز باشند و شفاف. از راه پله‌ صدای دزد می آید‌. شاید برای دزدیدن‌ خوشبختی هایم آمده است‌. خوشبختی من کدام است؟ خوشبختی شاید درخت یخ زده ای در برف های قاره ای ناشناخته باشد که جوانه هایش را باد با خود برده است‌. خوشبختی شاید همین آهنگی باشد که در گوش من تکرار می شود‌.

چیزی برای نوشتن نداشتم اما این ها را برای شانزدهم فروردین نوشتم. دوست داشتم این روز را.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی