جاهای خالی

جاهای خالی ما با رویاهایمان پر می شود

جاهای خالی

جاهای خالی ما با رویاهایمان پر می شود

* مسافر قطاری هستم که هیچ ایستگاهی ایستگاه من نیست.
* تعادل را دوست دارم، چه در ترازوهای کفه ای چه الاکلنگ‌ بچه ها.
* به روح ایمان دارم و اینکه می تواند روشن و شفاف باشد.
* چیزهای ساده را دوست دارم: مثل مدادتراش، دوچرخه و ساعت شنی

غروب آرزوی روستایی دور بر چشمان‌ ِ یک رود

پنجشنبه, ۷ مهر ۱۴۰۱، ۰۶:۰۴ ق.ظ

آدم بعضی وقت ها از شدت تنهایی و غصه هایش تصمیم هایی میگیرد که نمیداند چه بلائی سر زندگی اش خواهد آورد‌. حالا روی همین پرتگاه ایستاده ام. به مارال فکر میکنم و اینکه چقدر دلم میخواهد فقط سرم را روی زانوهایش بگذارم و زار بزنم‌. شاید مارال از دستم خسته نشود. شاید حالم خوب شود‌ اینبار... چند روزیست‌ یک آدم غریبه را خواب میبینم‌ و برایش تعریف میکنم که چقدر شکسته شده ام این روزها. 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی