برای تقدیر ساده ی الماس های برفی
دوشنبه, ۶ مهر ۱۳۹۴، ۱۲:۱۹ ق.ظ
گفتم:من با تو بی فاصله، حتا به خاطر مهتاب هم که شده روی گداخته ی همه ی چیزهای بد آب سرد بپاشیم و جیزجیزش را تماشا کنیم. اما فاصله ها خیلی خوبند. بی فاصلگی که آمد روی کینه های ما، همه چیز به هم ریخت. مثل اینکه تو بدن لخت سربازی را ببینی که با تاول های شیمیایی از میان رفته است. جنگ هم چیز بدی است. جنگ هم مثل تلاشی بیهوده است برای جابجا کردن فاصله ها با هزاران کشته.
- ۹۴/۰۷/۰۶