جاهای خالی

جاهای خالی ما با رویاهایمان پر می شود

جاهای خالی

جاهای خالی ما با رویاهایمان پر می شود

* مسافر قطاری هستم که هیچ ایستگاهی ایستگاه من نیست.
* تعادل را دوست دارم، چه در ترازوهای کفه ای چه الاکلنگ‌ بچه ها.
* به روح ایمان دارم و اینکه می تواند روشن و شفاف باشد.
* چیزهای ساده را دوست دارم: مثل مدادتراش، دوچرخه و ساعت شنی

زندگی را ببندیم‌ میان یکی دو تا بوسه ی قدیمی

پنجشنبه, ۳۱ شهریور ۱۴۰۱، ۰۲:۱۷ ب.ظ

به خانه که می رسم، می افتم روی تختم و زل میزنم به سقف‌. پلی لیستم‌ سه تا آهنگ دارد که تا آخر شب تکرار می شوند‌. آنقدر تکرار می شوند که خوابم بگیرد‌. به قول سهراب، دلم گرفته؛ دلم عجیب گرفته است‌. صبح که می شود‌، باز هم خسته ام. از اینکه زندگی ام دوباره شروع شده عصبی می شوم‌ و دلم نمی خواهد از تختم تکان بخورم‌. سیگارهایم‌ را می بلعم‌. روشن نشده تمام می شوند‌ این دودکش‌ های سفیدِ نازک‌. حیف که درد های آدم را نمی توانند دود کنند و با خودشان‌ به دورترین اتمسفرها‌ بفرستند‌. من دارم آخرین روزهایم را زندگی میکنم‌ و آهنگ گوگوش هی به یادم می افتد: دلِ‌ شادیش‌ بگیره؛ دلِ اون خونه خراب!

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی